غم من بودی تو غمخوارنبودی
راه من بودی توهمراه نبودی
عشق من بودی وفادارنبودی
رنگ ورودی مردونامرد یکیست
انقدرباید بگردی تابفهمی مرد کیست
کاش به زمانی برگردم که تنها غم زندگیم شکستن نوک مدادم بود
قطره بارون ممکنه که کوچیک باشه دیده نشه اما
اما یک گل تشنه همیشه منتظرباریدنشه
روزی دلمو به کسی بخشیدم
قدربخششمو ندونس وتنهام گزاشت
اون خوش حال من ناراحت
چندسالی گذشت
زمونه دوباره ماروباهم روبه روکرد
اون میدونس دوسش دارم براهمین ازم خواست دوباره باهم باشیم
وقتی دوباره ازم درخواست کرد جوابی نداشتم
باخوشحالی منودراغوشش گرفت
وگفت میدونستم جوابن مثبته
کنارش زدمومدتی بهش خیره شدم
اشک توچشام جمع شدوبغض گلوموگرفت
چند لحظه بدصدای حق حق کردنشوشنیدم
تازه فهمید دیرشده وقتی که عصای سفیدمو دراوردم و به راهم ادامه دادم
موج اگه میدونست که ساحل هیچوقت دستشونمیگیره هرگز برای رسیدن ب ساحل نفس نفس نمیزد
در اغوش خودم هستم
من خودرادراغوش گرفتم
ن چندان بامحبت
ن چندان بالطافت
اماوفاداره،وفادار...